Sunday, June 23, 2013

Capri, C'est fini.



...
گاهی کنار ساحل دریاست. شب­هنگام که ساحل خالی ‌شود. بعد از آن‌که ساحل‌نشینان عزیمت ‌‌کنند. آن­سوی تمام پهنه­ی شن­زار، یک­دفعه فریاد می­کشد که کَپری تمام شد. که آن شهرِ عشقِ نخستینِ ما بود اما حالا تمام شد.
 تمام.
    که یک­باره وحشت­ناک است. وحشت­ناک. هر بار کافی است تا شما را وادارد اشک بریزید، وادارد که بگذارید و بروید، کافی است که شما را بمیراند، که کَپری همیشه‌ی تمام­ هم­راه با زمین دورِ فراموشیِ عشق می‌چرخید.
...